پنجشنبه ۳۰ فروردين ۹۷ , ۰۹:۵۹
چند روزی بود قُمری خان و جانشون با یه گنجشکک اشی مشی چوب میاوردن توی بالکن :)
نمیدونستم این لونه اخرش به گنجشکک میرسه یا قمری خان
دیروز دیدم که قمری جان خوابیده بود توی لونش ^_^
صبح هم که از خواب بیدارشدم خوابالو خوابالو رفتم دیدم ای جااان تخم گذاشته یه ذوقی کردم ک نگو :))
منو مریم عاشق این جور چیزاییم ^____^
چند وقت پیش هم به اقاییم میگفتم عروس هلندی برام بگیر خدا خودش بهم قمری عطا کرد :)) تشکر خداجونم 😊😊😊❤
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.