شاید وقتی بخوام از جام جهانی چشمات بگم
میگم
وقتی که توی چشمات زل میزنم وآرامش میگیریم انگار خدا بغلم کرده و نمیذاره از هیچی بترسم... قلبت رو دنبال کن♡
+چالش رادیوبلاگی ها
ممنونماز دعوتت اقای ربات :)
دعوت میشه از آلاء جانم :)
و جناب قدح خان :)
نمیدونم چرا کیفیتش اینطوری شده ^_^
اسمشون رو گذاشتیم انبه و چیکو :)
وقتی از کلاس اومدیم بیرون دیدم این کوچولو خوابیده وسط حیاط :)
راستی بگم از کلاس اون روز براتون
اهنگ سلطان قلبها رو برای استاد نواختیم استاد فرمودن به به آفرین
میخواستن ازمون فیلم بگیرن برای استوری
دفعه ی اول که من زدم زیر خنده استاد گفت عه سه ثانیه دیگه صبر کرده بودی تموم شده بود
بعدش دوباره اومدیم بگیریم که مریم به قیافه من خندش گرفت اخه یه نُت رو اشتباه زدم قیافم رو هم تغییر دادم میدونین که چطوری خخخخ
دیگه استاد گفت از خیرش گذشتیم
یعنی منو مریم خندمون بگیره دیگه مگه به سادگی ها میتونیم نخندیدم ^___^
شما دوست دارین اهنگ سلطان قلبهارو بذاریم وبلاگ ؟؟
چند روزی بود قُمری خان و جانشون با یه گنجشکک اشی مشی چوب میاوردن توی بالکن :)
نمیدونستم این لونه اخرش به گنجشکک میرسه یا قمری خان
دیروز دیدم که قمری جان خوابیده بود توی لونش ^_^
صبح هم که از خواب بیدارشدم خوابالو خوابالو رفتم دیدم ای جااان تخم گذاشته یه ذوقی کردم ک نگو :))
منو مریم عاشق این جور چیزاییم ^____^
چند وقت پیش هم به اقاییم میگفتم عروس هلندی برام بگیر خدا خودش بهم قمری عطا کرد :)) تشکر خداجونم 😊😊😊❤